را بگیرید؛ یعنی اختلافات موجب نشود که به یقهگیری و به مقابله و این چیزها بینجامد؛ این را به نظر من در محیط دانشگاه سعی کنید جا بیندازید؛ رواداری و تحمّل؛ تحمّل مخالف که مصداق کاملش هم این است. آخرین مطلب، به انقلاب نگاه راهبردی داشته باشید؛ برای بیست سال، سی سال آینده فکر کنید همچنانکه دشمن شما فکر میکند. عزیز من ! شما امروز مثلاً بیستودو سه سالت است، بیستوسه چهار سالت است، بیستوپنج سالت است؛ بیست سال دیگر شما یک مرد چهل ساله، چهلوپنج ساله هستید و احتمالاً منشأ یک خدمت بزرگ، یک کار بزرگ در این کشور خواهید بود. نمیگویم که حتماً باید شغل دولتی داشته باشید. حالا آن خواهرمان، دختر عزیزمان مکرّر گفت که اینهایی که میآیند بیرون، فکر شغل برایشان بشود؛ برای پنج میلیون دانشجو چطور فکر شغل بکنند ؟ مگر میشود چنین چیزی؛ اصلاً مگر کسی که فارغالتّحصیل میشود حتماً باید بیاید کارمند دولت بشود ! نه، بروند بازار آزاد، بروند کار کنند، بروند کار پیدا کنند؛ البتّه دولت باید کمک کند شکّی نیست امّا اینجور نباشد که حالا هرکس میآید بیرون، حتماً باید برود مثلاً فرض کنید که در یک سِمت دولتیِ پایین یا بالا قرار بگیرد. امّا بالاخره رؤسای جمهور آینده، وزرای آینده، نمایندگان مجلس آینده، مسئولین گوناگون آینده از میان همین شماها هستند؛ دانشجویان امروزند؛ نگاهی بکنید که شامل آن روز بشود، دنیایی تصویر بکنید که آن روز که میخواهید در آن دنیا نقشآفرینی بکنید آن دنیا را بپسندید؛ یک چنین تصویری داشته باشید؛ این تصویر آرمانی را دنبال کنید.