بیانات سال 95


لکن من میخواهم برای‌ همیشه توصیه کنم، یعنی‌ واقعاً به فکر باشید، وقتی‌‌که شما شعر میخوانید یا دم میدهید تا مثلاً در نوحه‌خوانی‌ سینه بزنند، چیزی‌ بگویید که آن‌کس که سینه میزند، بر معرفتش بیفزاید، یک چیز جدیدی‌ بفهمد. بله، میشود گریه گرفت و مثلاً فرض کنید که مصیبت‌خوانی‌ کرد بدون بصیرت، آن هم یک مرحله‌ای‌ است، بلاشک یک مرحله‌ای‌ از فضیلت است، امّا آن فضیلت برتر، آن هدف اعلی، آن غایت‌القُصوی‌‌ ( ۳ ) از همه‌ی‌ این مقدّمات، این است که ما بصیرتهایمان افزایش پیدا کند؛ نسبت به ائمّه، نسبت به قرآن، نسبت به اسلام، نسبت به آینده‌ی‌ جامعه‌ی‌ جهانی؛ اینها هدفهای‌ اصلی‌ است، اینها باید ان‌شاءالله در شعرهای‌ ما هم بیاید، در خواندن‌ها و مدّاحی‌‌های‌ ما هم بیاید.

به‌هرحال خیلی‌ متشکّریم از اینکه امروز اینجا تشریف آوردید. از برادرانی‌ که این جلسه را تدارک دیدند تشکّر میکنیم. حاج‌آقای‌ اکبرزاده ( ۴ ) چند سال است که - دو سه مرتبه - به من گفتند که این جلسه را بگذاریم، من هم نیّتش را داشتم منتها نشده و در سفرهای‌ مشهد نتوانستیم؛ یعنی‌ غالباً گرفتاریم؛ سفرهای‌ مشهد هم برای‌ ما سفر فراغت نیست به آن معنا، نشده بود، الحمدلله امسال و امروز اتّفاق افتاد و شد. از اینکه نتوانستیم شعر شعرای‌ عزیز دیگر را بشنویم و استفاده کنیم، از آنها عذرخواهی‌ میکنم؛ [ البتّه ] اگر من باید عذرخواهی‌ کنم، اگر آقای‌ واعظی‌ ( ۵ ) باید عذرخواهی‌ کند، ایشان عذرخواهی‌ کند !( ۶ )

«4»