که این وظیفهی او است که این کار را بایستی انجام بدهد. این هم یک نکته در مورد این قضیّه. یک نکته هم مسئلهی بودجهی پژوهش است. بودجهی پژوهش، اوّلاً کم است، ثانیاً همانی هم که هست، همهاش داده نمیشود. ما البتّه وعده گرفتیم از یکی از دولتها - نمیدانم حالا کدام یکی از حضرات بودند - که بودجهی پژوهش را برسانند به یکونیم درصد و دودرصد و حدّاکثر هم به سه درصد امّا خب، یکونیم درصد را قول دادند. بعد اینجا دانشگاهیها که آمدند سخنرانی کردند، گفتند این حرفها چیست ؟ ششدهم درصد و پنجدهم درصد و از این حرفها است قضیّه، تازه از همان هم همهاش را نمیدهند ! خب حالا جوری بشود که بودجهی پژوهش داده بشود. یکی هم مسئلهی همکاری دانشگاه و صنعت است که بنده از سالها پیش روی این تکیه کردم، خیلی هم روی این اصرار کردم. خدا رحمت کند مرحوم پدر ایشان - مرحوم دکتر ابتکار -[ ۱۰ ] را، آمد اینجا و به او گفتم که من این را از رئیس جمهور خواستهام. گفت « عجب ! این همان نقطهی اصلی گره کار ما اینجا است »؛ ایشان گفت اصل قضیّه همین است و خب عمر ایشان کفاف نداد؛ خدا رحمت کند مرحوم ابتکار را. علیایّحال این مهم است، یعنی برای هر دو طرف باید مشوّق گذاشت، هم برای آن صنعتی که برای پژوهش خرج میکند - بالاخره وقتی که صنعت، از پژوهش دانشگاهی میخواهد استفاده کند، یک هزینهای میکند؛ این هزینه را به حساب بیاورید؛ یا جزو معافیّتهای مالیاتی، یا از این قبیل چیزها - هم آن قسمت پژوهشگاه