معالجه دارد و مثلاً احتیاج به عمل جراحى دارد، پول هم که در جیبش بود، میرفت معالجه میکرد. وقتى نمیداند این بیمارى را، مطّلع نیست، این بچّه را از دست میدهد یا بیمارى او تشدید میشود؛ درحالىکه امکانش را هم داشت، پولش را هم داشت. [ اگر ] علم داشته باشیم، تقوا هم داشته باشیم، حتّى شجاعت هم داشته باشیم امّا ندانیم وظیفه چیست، ندانیم موقعیّت کدام است، ندانیم امروز مطالبهى خداى متعال و مطالبهى دین از ما در عرصهى اجتماع چیست، آن علم و تقوا و شجاعت و بقیّهى خصوصیّات مثبت اثر خودش را نمیبخشد؛ و کارکرد لازم را نخواهد داشت. این کلمهى « بصیرت » که ما دائم تکرار میکنیم، بعضىها هم بشدّت اوقاتشان تلخ میشود که چرا فلانى مکرّر میگوید بصیرت بصیرت؛ معنایش این است. یکى از مصادیق مهم بصیرت همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در جامعه وجود دارد. ما میلیونها جوان داریم؛ جوان در معرض فراگیرى است تا چه به او داده بشود. گفت: من که لوح سادهام هر نقش را آمادهام .( ۱ ) همهى نقشها را میشود بر روى این لوح ساده کشید؛ چه کسى مبادرت کند، چه کسى دست پیش را بگیرد، چه کسى جلوتر حرکت بکند، یا چه کسى متوجّه بشود که بر این لوح ساده، نقش نامیمون و غلطى کشیده شده است؛ [ تا ] برود آن را تصحیح کند؛ همهى اینها بصیرت لازم دارد. [ باید ] بدانیم امروز نیازهاى جامعه را. امروز دشمنان ما پولهاى گزافى را خرج میکنند. این چیزى که عرض میکنیم، تحلیل نیست اطّلاع است؛ انسان به بسیارى از این حرفها علم دارد. پول خرج میکنند براى اینکه بتوانند ذهن جوانِ مسلمانِ مؤمنِ ایرانى را، منصرف کنند، منحرف کنند. از چه ؟ از اصل دین؛ نه فقط از نظام جمهورى اسلامى، یا از ولایت فقیه یا امثال اینها؛