بیانات سال 1395


درست کرد؛ بنده در متن کار حضور داشتم؛ خیلی تلخ بود، خیلی سخت بود، خیلی غصّه‌دار بود، بارها اشکهای ما را درمی‌آورد و انسان را خسته میکرد امّا با همه‌ی این سختی‌ها این حُسن بزرگ را داشت که به جوان ایرانی نشان داد که قادر است، که میتواند، اگر اراده بکند و در یک میدانی وارد بشود، خواهد توانست بر رقیب و حریف خودش فائق بیاید؛ کمااینکه ما فائق آمدیم. جوان ایرانی وارد میدان جنگ شد، اگر جنگ نبود، این اتّفاق به این شکل نمی‌افتاد. جنگ مثل یک آتش‌سوزی است؛ وقتی آتش‌سوزی میشود، همه کارهای دیگر را کنار میگذارند و میروند آتش را خاموش کنند؛ همه متوجّه جنگ شدند. استعدادها بُروز کرد، نشان داده شد که جوان ایرانی میتواند؛ این حضور در جنگ و حضور جوانها و غلبه‌ی بر دشمن، آن هم نه دشمنی که فقط یک کشور باشد [ بلکه‌ ] دشمنی که پشتش همه‌ی قدرتهای جهانی حضور داشتند، موجب رشد خودباوری شد. پس انقلاب [ موجب‌ ] برافراشتن قدِ خودباوری و سینه سپر کردن خودباوری در مقابل روحیه‌ی وابستگی و ورشکستگی قبلی شد؛ این اتّفاق افتاد.

خب، یک نکته‌ای در اینجا وجود دارد که از آن نباید غافل شد؛ در جنگهای عمقی که حالا امروز به آن گفته میشود جنگ نرم، جنگهای عمیق - ازجمله، جنگهای فرهنگی که جزو جنگهای عمقی است - برخلاف جنگهای نظامی، نتایج کوتاه‌مدّت تعیین‌کننده نیست؛ جنگ طول میکشد. در جنگ نظامی، یک طرف بالاخره بر دیگری فائق می‌آید، او را سرکوب میکند و مسئله تمام میشود. ما توانستیم در طول هشت سال مقاومت، نیروی متجاوز صدّامی را از کشور بیرون کنیم و قضایا تمام شد. در جنگ نرم، در جنگ عمیق، در

«7»