بیانات سال 95


اداری‌، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی - یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّال‌مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور میکند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا ! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه‌کاره بماند - از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفه‌کاره میمانَد - ﴿قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرى ٰ  ‌ ،( ۵ ) [ خدا گفت ] من با شما هستم. ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی‌ مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرى ٰ. اینکه خدا میگوید « ﴿إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا »  - که من عرض میکنم اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است - این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که میتوان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون.

همین حضرت موسی یک‌جای دیگر - مکرّر البتّه در قرآن هست، حالا یک‌جای دیگرش را من عرض میکنم - وقتی که کارشان به معارضه و رودررویی علنی افتاد و بنی‌اسرائیل را جمع کرد که سحَر، [ یعنی ] صبحگاه خیلی زود یا نیمه شب، حرکت کردند به بیرون شهر که فرار کنند و بروند و از دست فرعون خلاص بشوند، صبح که شد و یک‌مقداری روز بالا آمد، جاسوسهای فرعون خبر دادند که بنی‌اسرائیل شهر را خالی کرده‌اند و همه رفته‌اند؛ فرعون دستپاچه شد که اینها حالا میروند یک‌جای دیگر و یک هسته‌ای درست میکنند؛ گفت جمع بشوید. لشکر را جمع کردند و پشت‌ سر اینها راه افتادند؛ حالا چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یک‌روز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها

«7»