اداری، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی - یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّالمایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور میکند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا ! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفهکاره بماند - از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفهکاره میمانَد - ﴿قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرى ٰ ﴾ ،( ۵ ) [ خدا گفت ] من با شما هستم. ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرى ٰ. اینکه خدا میگوید « ﴿إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا » ﴾ - که من عرض میکنم اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است - این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که میتوان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون. همین حضرت موسی یکجای دیگر - مکرّر البتّه در قرآن هست، حالا یکجای دیگرش را من عرض میکنم - وقتی که کارشان به معارضه و رودررویی علنی افتاد و بنیاسرائیل را جمع کرد که سحَر، [ یعنی ] صبحگاه خیلی زود یا نیمه شب، حرکت کردند به بیرون شهر که فرار کنند و بروند و از دست فرعون خلاص بشوند، صبح که شد و یکمقداری روز بالا آمد، جاسوسهای فرعون خبر دادند که بنیاسرائیل شهر را خالی کردهاند و همه رفتهاند؛ فرعون دستپاچه شد که اینها حالا میروند یکجای دیگر و یک هستهای درست میکنند؛ گفت جمع بشوید. لشکر را جمع کردند و پشت سر اینها راه افتادند؛ حالا چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یکروز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها