بیانات سال 95


کتابی نوشته بشود، پیغامی به کسی داده بشود، به‌طور طبیعی در یک بخش مهمّی از دنیای اسلام جا باز کرد؛ یعنی خودش را نشان داد. از روی آن نسخه‌نویسی کردند؛ بعضی‌ها نسخه‌نویسی کردند برای هدفهای خوب، بعضی‌ها نسخه‌نویسی کردند برای هدفهای بد. اینکه جوانها را بیاورند، با انگیزه‌ی دین وارد میدان کنند، مسئولیّت را به آنها بسپرند، به آنها اعتماد بکنند؛ این شد یک الگو. حالا که الگو شد، دوستان ما در خیلی از کشورها از این الگو بهره گرفتند - که حالا آقایان اسم آوردند، بنده نمیخواهم از کشوری اسم بیاورم - دشمنان [ هم ] نشستند برایش برنامه‌ریزی کردند. یکی از برنامه‌ریزی‌های دشمن عبارت است از نفوذ. بنده الان شاید حدود یک سال یا بیشتر است که راجع به نفوذ دارم صحبت میکنم. از نفوذ باید ترسید، باید مراقب بود. معنای ترس [ هم ] این نیست که آدم خوف کند، یعنی ملاحظه کنید، مراقب باشید؛ نفوذ خیلی مهم است.

یکی [ دیگر ] از راه‌هایی که دشمنها دنبال میکنند، ایجاد خطوط موازی است؛ رقیب درست کردن برای بسیج؛ از این کارها هم میکنند. بنده نمیخواهم حالا وارد جزئیّات بشوم امّا من می‌شناسم، اطّلاع دارم، شاید بعضی از شما هم اطّلاع داشته باشید که همین الان دارند برای بسیج، برای جوانهای کشور، برای همانهایی که من گفتم « افسران جنگ نرم »، رقیب‌سازی میکنند. یک خطّ موازی درست میکنند، برای اینکه از اینجا غافلش کنند و آنجا بکشانندش. اینها مسائل مهمّی است.

خب، اگر این سرفصل‌هایی که عرض کردیم، مورد توجّه قرار بگیرد - البتّه حرفهای دیگری هم هست که حالا دیگر مجال نیست عرض بکنیم - آن‌وقت

«15»