بیانات سال 95


* معظّمٌ‌له: آرام باشید. این چیزهایی که شما می‌بینید، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما میخواهیم برویم به قلّه‌ی توچال یا قلّه‌ی دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر میشود ؟ امّا داریم میرویم، داریم میرویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجّب میکردید. حالا به‌مناسبت حضور آقایان، من در این جلسه خیلی بنا ندارم حرف بزنم، بنا دارم حرف بشنوم، امّا حالا شما ما را به حرف گرفتید.

خوش‌لفظ: ببخشید.

* معظّمٌ‌له: نه عیبی ندارد. یک لشکر فرهنگی، یک جبهه‌ی فرهنگی، حمله کرده به انقلاب و به نظام جمهوری اسلامی؛ یک عدّه هم جانانه دارند از آن دفاع میکنند، جانانه دفاع میکنند؛ همین کتابها، همین نوشته‌ها. علّت اینکه می‌بینید من این‌قدر به شاعر انقلاب و به نویسنده‌ی انقلاب ارادت دارم و قلباً علاقه دارم، علّتش این است؛ چون میبینم اینها دارند چه‌کار میکنند، چون میبینم در مقابلشان چه کسی ایستاده و چه کسانی ایستاده‌اند و چه‌کار دارند میکنند، این را من دارم میبینم؛ و میبینم که یک عدّه‌ای سینه‌چاک ایستاده‌اند. شما راه هم که میروید، دارید مبارزه میکنید؛ شما، امثال شما آقای خوش لفظ ! خوش لفظ، خوش معنا، خوش خواب،

یکی از حضار: خوش رفیق !

* معظّمٌ‌له: خوش‌رفیق،

«2»