یکی از حضّار: خوش زخم ! * معظّمٌله: خوشزخم ( ۱ ) - بله - یعنی شماها همینطور که دارید راه میروید، نفس میکشید، حرف میزنید، اظهار وجود میکنید، این خودش مبارزه است، این خودش دفاع است، یک دفاع فرهنگی است. این آقایان که شعر میگویند، کتاب مینویسند، کتاب منتشر میکنند، کارهای گوناگون فرهنگی میکنند -[ مثل ] تحقیقات فرهنگی - اینها همه سینهسپرکردن است. تقریباً چهل سال از انقلاب گذشته، توقّع بوده که دیگر اینها نباشند، امّا شما میبینید دارد رویِش پشت سرِ رویِش جلو میآید. اینها شوخی است ؟ خوشلفظ: با نفَس شما است آقا. * معظّمٌله: نه نفَس [ ما نیست ]، ارادهی الهی است؛ ما همه وسیلهایم؛ ما کسی [ نیستیم ]؛ بخصوص حالا بنده که هیچ ولی شماها چرا. ما کسی و چیزی نیستیم. امّا میخواهم بگویم اینکه شما میگویید « آرامش، آرامش »، من آرامش دارم. من هیچ ناراحت [ نیستم ]. بعضیها می آیند میگویند « ما دلمان به حالتان خون است »؛ میگویم بیخود ! من راحتم، من دارم حرکت میکنم، من دارم حرکت را میبینم، برای من روشن است که دارد چه اتّفاقی در کشور میافتد؛ بله البتّه، دشمنی هست، مخالفت هست، اگر نبود باید تعجب میکردیم، گروههایی هستند « سازمانیافته »، برای ضربهزدن از روزنهی فرهنگ، از روزنهی هنر؛ با هم ارتباط دارند، پول خرج میکنند، پول میگیرند، خیانت میکنند، خباثت میکنند، پستفطرتی نشان میدهند - از