افتادند، یک سال بعد [ به فکر افتادند ]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتلعام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم. من عرضم این است که این انقلاب یک خیز بلندی بود که ملّت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلّت وابستگی و ذلّت عقبماندگی نجات بدهد. این انقلاب یک حرکت عظیمی بود برای اینکه وابستگی و عقبماندگی را - این دو ذلّت بزرگ را - به برکت اسلام و با راهنمایی و رهبری اسلام، از این ملّت بزداید؛ دو درد طولانیِ مزمن بود، اینها را علاج بدهد؛ انقلاب برای این به وجود آمد و نظام جمهوری اسلامی بر این اساس تشکیل شد. خب، درست توجّه کنید، وقتی که یک حرکتی برای این مقصود به وجود آمده است که وابستگی را و عقبماندگی را از این ملّت بزداید - و موفّق هم شده است، پیشرفت هم کرده است - آن کسانی که عقبماندگی و وابستگی به نفع آنها بود، در مقابل این حرکت، این انقلاب، و این نظام میایستند؛ این طبیعی است. این [ طور ] نیست که ما دشمن درست میکنیم؛ بعضیها تکیهکلامشان این است که آقا دائم دشمن نتراشید ! دشمن را حرکت ملّت میتراشد. فرض کنید یک قلدری آمده است خانهی شما را، دکان شما را، محلّ استراحت شما را، زندگی شما را غصب کرده است؛ وقتی شما آمدید او را بیرون کردید، خب شما حقّتان را انجام دادهاید، حقّتان را گرفتهاید امّا او با شما دشمنی میکند. تا وقتیکه امید داشته باشد که بتواند بر شما غلبه