بلوچها علمایی بودند که در مقابل دشمنان انقلاب در اوّل انقلاب سینه سپر کردند. بنده آنجا مدّتها بودهام، میشناختم علمای آنجا را. بگذارید اسم بیاوریم تا مردم بشناسند اینها را: مرحوم مولوی عبدالعزیز ساداتی، اهل سراوان؛ پیرمرد - یک مشت استخوان - در مقابل مخالفین انقلاب و منتقدین انقلاب و بهانهگیران بر انقلاب ایستاد و از انقلاب دفاع کرد؛ بلوچ و سنّی بود. در کردستان، مرحوم شیخالاسلام؛ در سنندج مستحکم و قوی سخنرانی کرد؛ اهلسنّت بودند - کُردها شافعی هستند - امّا از انقلاب دفاع کردند، چون دیدند انقلاب پرچم اسلام را بلند کرده است. [ امّا ] ضدّانقلاب شیخالاسلام را بهخاطر همان سخنرانی، بهخاطر همان مواضع به شهادت رساند. در خوزستان جوانهای عرب در مقابل تهاجم رژیم صدّام ایستادند. آنها هم عرب بودند، اینها هم عرب بودند امّا این عرب ایستاد. اسم شهید علی هاشمی - سردار جوان عرب خوزستانی، اهل اهواز - و اسم اینها فراموش نخواهد شد؛ اینها ایستادند. او هم عربی حرف میزد، این هم عربی حرف میزد امّا این حقیقت را فهمید، توطئهی دشمن را شناخت و ایستاد؛ بقیّهی اقوام ایرانی همینجور. از همه جلوتر و بهتر مردم آذربایجان هستند. حالا مدام توطئه کنند، مدام بنشینند، مدام حرف بزنند، مدام پول خرج کنند، مدام دلارهای نفتی را از کیسهی قارونها بیرون بکشند و خرج ایجاد تفرقهی در کشور بکنند؛ نمیتوانند. ملّت متّحد است، ملّت مجتمع است. من امروز راجع به این موضوع صحبت میکنم، راجع به بیستودوّم بهمن هم عرض خواهم کرد، راجع به مسئولین و مسئولیّتهایشان هم عرض خواهم کرد؛ همهی اینها را در کنار هم باید