خب، با شما جوانهای عزیز - شما خودتان به خودتان میگویید نوجوان، من همهی شما را میگویم جوان - ما خیلی حرف داریم؛ در بخشهای گوناگون، حرفهای گوناگونی با شما هست. بالاخره شماها به یک اعتبار، برادران و خواهران این حقیر هستید؛ به یک اعتبار فرزندان من هستید؛ به یک اعتبار هم در حکم نوههای این بنده محسوب میشوید؛ عزیزان ما هستید. هم شما که اینجا حضور دارید، هم عقبهی شما، همان چندهزار دانشآموز انجمنها و دوازده میلیون دانشآموز - آنطوری که این جوان عزیزمان گفتند - همهی شما در این حکم هستید که ما عرض کردیم. خب، حرفهای زیادی داریم با شما. امروز من یک حرف محوری را میخواهم مطرح کنم که متضمّن یک مطالبه از انجمنها و از اتّحادیّهی انجمنها است. مقدّمهای را عرض میکنم: ما با یک جبههی دشمن که جبههی استکبار و دنبالهها و حواشیاش است، درگیریم؛ این معلوم است. محورش آمریکا و صهیونیسم است، دنبالهها و آویزهها و حاشیههایش هم بعضی از این قدرتها و نیمهقدرتهای موجودی هستند که مشاهده میکنید؛ ما با اینها درگیریم؛ انقلاب اسلامی و نظام اسلامی با اینها درگیر است. این درگیری بر سر چیست ؟ یا به عبارت دیگر، این درگیری ما با استکبار در چه عرصههایی است ؟ اگر بخواهیم عرصههایی که ما در آن عرصهها با آنها درگیری داریم بشمریم، شاید من الان بتوانم ده مورد را بگویم؛ اگر بنشینیم فکر کنیم و مطالعه کنیم، بیشتر هم میشود؛ بیست مورد، سی مورد یا بیشتر، نقاط درگیری ما با استکبار است. حالا مثلاً فرض کنید یک مسئله مسئلهی استقلال کشور است - استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی - این یکی از عرصههای درگیری ما با استکبار است. استکبار و قدرتهای مستکبر طبیعتشان دستاندازی است؛ چه در دوران استعمار که مربوط به قرن هجدهم و نوزدهم و ادامهاش تا قرن