کار باید زشت شمرده بشود. شما میخواهی کارگر داخلی را بیکار کنی، کارگر بیگانه را بهرهمند و برخوردار کنی برای پُز دادن ! جنسهای دارای نشان خارجی را [ میآورند ]، یک عدّه پولدار هم - پولدارهای نوکیسهی تازهبهدورانرسیده که متأسّفانه در کشور کم نداریم - دنبال نشانهای خارجیاند؛ به قول خودشان برندهای خارجی. بنده از این کلمهی « برند » هم خیلی بدم میآید. فروش کالای خارجی و مصرف کالای خارجی باید در جامعه بهعنوان یک ضدّ ارزش شناخته بشود، مگر آنجایی که مشابه داخلیاش نیست. آنجایی که مشابه داخلیاش نیست، خب بله، اشکالی ندارد؛ ما که دور خودمان حصار نکشیدهایم؛ ما با دنیا ارتباط داریم، تعامل داریم، میخریم، میفروشیم؛ ممکن است یک جاهایی هم باشد که تولید داخلی اصلاً بهصرفه نباشد - از این قبیل هم داریم مواردی را - [ واردات ] اشکالی ندارد. آنجایی که ما تولید داخلی داریم و میخواهیم داشته باشیم و کارگر ما مشغول آن کار است و ارزش افزوده ایجاد میکند، آنجا ما برویم این تولید داخلی را کنار بگذاریم، شبیه این را از خارج بیاوریم با قیمت گاهی چندبرابر و بهخاطر اینکه این نشان خارجی دارد، نشان فلان کارخانهی معروف فلان کشور اروپایی را دارد، این را مصرف بکنیم، این باید ضدّ ارزش شمرده بشود. از کالاهای وارداتی، همینطور که عرض کردیم، بهطور معقول جلوگیری بشود. من طرفدار افراط در این قضایا نیستم؛ طرفدار حکمت و تدبیر در این قضایا هستم. نمیگویم دروازهها را [ ببندید ]؛ نه، مراقبت کنید؛ ببینید چه چیزی باید وارد بشود، وارد کنید و چه چیزی نباید وارد بشود، وارد نکنید. من نمیدانم این قضیّهی واردات خودروهای آمریکایی چیست که حالا سر زبانها افتاده و بعضیها میگویند. خودروهای آمریکایی را خود آمریکاییها مصرف نمیکردند؛ این در مطبوعات آمریکاییها منعکس شد و ما دیدیم؛ میگفتند مصرفش زیاد