مسئولین گوناگون هم همه نقش دارند. نقش کارگر در درجهی اوّل احساس مسئولیّت است؛ یعنی کارگر در آن کاری که به او محوّل است باید احساس مسئولیّت کند - همهمان باید احساس مسئولیّت کنیم - و کاری را که به او سپرده شده است باید مسئولانه انجام بدهد؛ کیفیّت را باید افزایش بدهد. همهی آحاد کارگری باید در فکر این باشند، درصدد این باشند که کیفیّت کار را بالا ببرند؛ این برکت ایجاد میکند، هم برای خود او، هم برای جامعه. در بازار بزرگ مشهد کفّاشی بود که معروف بود کفشهایی که میسازد، چرم کفش و کف کفش پاره میشود امّا دوخت کفش از بین نمیرود؛ یعنی محکمکاری اینجوری است. کاری کنیم که دوخت ما، آن کاری که دست ما است، درست و با کیفیّت و با استحکام انجام بگیرد؛ این وظیفهی کارگر است. خب، گفتن این [ حرف ] آسان است، عمل کردنش چهجوری است ؟ اینکه خدای متعال از زبان پیغمبر فرمود: رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَحکَمَه ( ۴ ) - که بنده این حدیث را شاید دَهها بار تا حالا خواندهام - رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را انجام میدهد و آن را محکم انجام میدهد، محکمکاری میکند، خب این الزاماتی دارد. چهکار کنیم که کارگر این توانایی را پیدا کند که کیفیّت کار را بالا ببرد ؟ یک مقدار از این الزامات بر عهدهی دولت است، یک مقدار بر عهدهی مدیران است، یک مقدار بر عهدهی مردم است، یک مقدار هم بر عهدهی خود کارگر است. یکی از کارهایی که باید انجام بگیرد تا کارگر بتواند کیفیّت کار را بالا ببرد مهارتافزایی است؛ همین فنّیحرفهای که ایشان گفتند؛ بنده سالها است هر وزیر آموزشوپرورشی، هر وزیر کاری که بر سر کار آمده است، روی مسئلهی فنّیحرفهایها تکیه کردم، تأکید کردم؛ این را باید جدّی گرفت، این یک کار اساسی است. مهارت کارگر را باید بالا برد؛ کارگر ساده که نمیتواند صرفاً با تجربهی خودش پیش برود؛ خب، البتّه تجربه هم مؤثّر است امّا آموزش لازم