یکی از کارهایی که باید انجام بگیرد، نظارت لازم بر سلامت و کیفیّت کالای صادراتی است. بعضیها با صادر کردن اجناس ناسالم کشور را بدنام میکنند؛ وقتی این جنس رفت در بازار صادراتی خارجی و عدم سلامت آن معلوم شد، این ضربه به آبروی کشور است؛ نهفقط [ به ] آبرو، ضربه به خود صادرات کشور هم هست. باید نظارت بشود بر سلامت. اینها کارهایی است که باید انجام بگیرد. خب، حالا بیاییم سر تولید داخلی. بنده برای تولید داخلی حقّ زیادی را قائلم. تولید داخلی بایستی بهعنوان یک چیز مقدّس شمرده بشود. حمایت از تولید داخلی باید یک وظیفه شناخته بشود؛ همه خودشان را موظّف بدانند از تولید داخلی حمایت بکنند. یکی از راهها این است که جنسی که مشابه داخلی دارد، مطلقاً از خارج وارد نشود؛ این را من بارها گفتهام - حالا مسئلهی قاچاق را بعد عرض خواهم کرد؛ مسئلهی قاچاق هم خودش یک مسئلهی مهمّی است - به شکل رسمی وارد نشود. روشهایی [ هم ] دارد؛ بالا بردن تعرفهها یا جلوگیری از واردات در آنجایی که مشابه داخلی وجود دارد. [ البتّه ] بهانههایی آورده میشود - من آن بهانهها را هم میدانم، آنها را هم شنیدهام؛ حالا اشاره هم خواهم کرد - [ امّا ] اصل باید این باشد که تولید داخلی ترویج بشود. من اطّلاع پیدا کردم که در تهران - حالا شاید در شهرستانها هم هست - بعضی از فروشگاهها مقیّد شدهاند که جز تولید داخلی را نفروشند؛ تابلو هم زدهاند؛ عکسش را گرفتند برای من آوردند و من دیدم. تابلو زدهاند، تابلوی بزرگ، که در این فروشگاه فقط تولید داخلی فروش میرود. بارکالله ! آفرین بر این انسان باغیرت، بر این انسان مصلح ! هرچه در این فروشگاه هست، تولید داخلی است. نقطهی مقابلش، فروشگاههایی هستند که وقتی انسان وارد میشود، هرچه چشم میگرداند، تولید خارجی است. متأسّفانه بعضی از این فروشگاهها که فروشگاههای بزرگ هم هستند، مربوط به خود دستگاههای حکومتیاند ! چرا این کار را میکنند ؟ این