بینالمللی هستند. من مفصّل این نظام سلطه را در صحبتهای عمومی مطرح کردهام و معنا کردهام که نظام سلطهی بینالمللی یعنی چه. این نظام سلطهی بینالمللی برای ملّتها - نه فقط ملّت ما، [ بلکه ] برای هر ملّتی که بتواند - برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلی که آیندهی این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قوارهای و با یک شاکلهای تربیت بشود که برای او مفید باشد؛ نسلی در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقهی او را به مسائل جهانی داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه باسواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهای مختلف [ جزو ] مسئولان کشور هم میشوند. خب برای یک مجموعهی استعمارگر چهچیزی بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحبنظران یک کشور و صاحبان رأی در یک کشور، مثل آنها فکر کنند و مثل آنها عمل بکنند ؟ کار را برای آنها آسان میکند دیگر. این برنامهی استعماریِ فرهنگی است. البتّه مال امروز هم نیست؛ شاید دهها سال است که این برنامه دارد انجام میگیرد. متفکّرین سیاست غربی بارها گفتهاند بهجای اینکه ما مثل دوران استعمار قرن نوزدهمی برویم کشورگشایی کنیم و حاکم نظامی بگذاریم و پول خرج کنیم و اسلحه بفرستیم و جنگ و جدال راه بیندازیم، بهتر از آن و آسانتر از آن و کمهزینهتر از آن این است که نخبگان و زبدگان آنها را بیاوریم فکر خودمان را به آنها تزریق کنیم، آنها را بفرستیم به کشورشان، آنها میشوند سربازهای بیجیره و مواجب ما؛ همانی که او میخواهد، این عمل میکند. شما امروز چنین دولتهایی سراغ ندارید ؟ در منطقهی ما از این دولتها کمند ؟ [ که ] همان حرفی را میزند که آمریکا میخواهد بزند، همان کاری را میکند که او میخواهد بکند؛ خرجش را هم متحمّل میشود، هزینهاش را هم متحمّل میشود، [ امّا ] برای او کار میکند. نه فقط از او امتیاز نمیگیرد و پول نمیگیرد، بلکه پول هم خرج