بیانات سال 96


شدنی نیست، اینکه ممکن نیست ! یعنی حتّی سیاستمداران پخته‌ی مبارزِ فداکار هم این‌جور فکر میکردند. یک هدف حدّاکثری را امام مطرح کرد. شما این هدف حدّاکثری را مقایسه کنید با مثلاً هدف نهضت مشروطیّت؛ هدف نهضت مشروطیّت این بود که به‌وسیله‌ی مجلس، از اختیارات شاه کاسته شود؛ یا فرض بفرمایید مقایسه کنید با هدف نهضت ملّی شدن صنعت نفت؛ هدف نهضت ملّی عبارت بود از اینکه ما نفت را - که در اختیار انگلیسی‌‌ها بود - بگیریم و در اختیار دولت خودمان قرار بدهیم؛ شما مقایسه کنید بین این هدفهای کوچک و حدّاقلّی، با هدف امام که آن تحوّل عظیم مورد نظرش بود؛ این نهضتهایی که هدفهای حدّاقلّی داشتند، موفّق نشدند، [ امّا ] امام با آن هدف حدّاکثریِ با آن عظمت موفّق شد. اینها در اوّل کار، یک پیروزی‌های مختصری هم به دست آوردند لکن در ادامه شکست خوردند. امام توانست پیروزی کامل به دست بیاورد و این پیروزی را حفظ کند و ماندگار کند.

این یک سؤالی است که چطور امام توانست این حرکت عظیم را به پیروزی برساند و این پیروزی را حفظ کند؛ سرّش به‌حسب موازین ظاهری این است که البتّه اراده‌ی الهی بود لکن اسباب ظاهریِ این پیروزی عبارت بود از اینکه امام توانست جامعه‌ی کشور را، همه‌‌ی آحاد مردم و بخصوص جوانها را وارد صحنه کند. در هر حرکتی، در هر کشوری که آحاد مردم وارد میدان بشوند و در میدان بِایستند و مقاومت کنند، هدف آنها محقّق خواهد شد؛ این بُروبرگرد ندارد؛ خلاف این هم در هیچ برهه‌ای از تاریخ اثبات نشده؛ امام این هنر بزرگ را، این کار عظیم را توانست انجام بدهد که آحاد جامعه و بخصوص جوانها را وارد میدان کند و اینها را در میدان نگه دارد.

«4»