بیانات سال 96


من عرض میکنم جوانهای عزیز ! انقلاب اسلامی که به ­ ‌وسیله‌ی امام بزرگوار تحقّق پیدا کرد و با دست تدبیر او اراده ­ ‌ی الهی محقّق شد، صرفاً یک جابه ­ ‌جایی سیاسی نبود که یک گروهی از رأس قدرت کنار بروند، یک گروه دیگر بیایند سر جای آنها؛ این نبود، بلکه انقلاب یک تحوّل عمیق بود؛ هم تحوّلی بود در سیاست کشور - در عرصه‌ی سیاست تحوّل عمیقی بود - هم تحوّلی بود در متن جامعه‌ی ایرانی. در عرصه‌ی سیاست این تحوّل به این معنا بود که یک دیکتاتوریِ بسته‌ی ارثیِ وابسته‌ی به دشمنان و دنباله‌رو بیگانگان را که در کشور حاکم بود - یک چنین حکومتی را - تبدیل کرد به یک حکومت مردم‌پایه که متّکی به مردم است و مستقل است و سربلند است و دارای هویّت است؛ در عرصه‌ی سیاست، این تحوّل عظیم اتّفاق افتاد. در عرصه‌ی متن جامعه هم، جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی بی‌هویّت شده بود؛ ایرانِ با این سابقه‌ی فرهنگی، با این عظمت، با این‌همه دانشمند، با این فلسفه، با این معارف عظیم بشری در این کشور، تبدیل شده بود به یک جامعه‌ی دنباله‌رو غرب و بدون هویّت. هدف انقلاب تغییر این وضعیّت بود که جامعه را تبدیل کند به یک جامعه‌ی باهویّت، دارای استقلال، دارای اصالت، دارای خلّاقیّت، دارای حرف نو؛ این انقلاب اسلامی، یک چنین تحوّلی بود که امام بزرگوار به کمک مردم، این انقلاب را به پیروزی رساند.

وقتی امام بزرگوار ما این هدفها را در خلال سخنرانی‌های خود و بیانات خود بیان میکرد، درواقع یک هدفهای حدّاکثری را مطرح میکرد؛ به نظر افراد بدبین و وسوسه‌گر خیلی بعید می‌آمد که یک چنین هدفهایی را امام بزرگوار بتواند محقّق کند؛ حتّی [ به نظر ] سیاسیّون. یکی از سیاسیّون معروف معتبر مورد احترام ما، به خود من میگفت که آن روزی که امام مسئله‌‌ی از بین رفتن سلطنت در کشور را مطرح کرد، ما گفتیم چرا امام این حرف را میزند ؟ اینکه

«3»