مثلاً فرض کنید خلاف اسلام ندارد؛ داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است، اینجا یک ملّت بزرگند. نظام آموزشی ما را چهار نفر در یونسکو یا سازمان ملل یا فلانجا بنشینند بنویسند ؟ چرا ؟ این همان مسئلهی استقلال است. استقلال ابعادش تا اینجاها است. - مسئلهی « نفی نظام سلطه » جزو کلیدواژههای اصلی است، - مسئلهی « آزادی » جزو کلیدواژههای اصلی است؛ آزادی را درست باید تبیین کنید. - مسئلهی « عدالت » جزو کلیدواژههای اصلی است؛ و ازاینقبیل. اینها را باید تبیین کنید. یعنی توصیهی من به تشکّلهای دانشجویی این است که این کلیدواژههای اساسی و اصلی را درست تبیین کنند. از بیانات امام استفاده کنید و مانند اینها. یک توصیهی دیگر هم مسئلهی تدیّن و تعبّد در عمل و گفتار است. من فراموش نمیکنم آن روزی را - سالها پیش البتّه - که شنیدم یک مجموعهی دانشجویی که خب با ما هم مرتبط بود و خیلی هم گرم و گیرا، مثلاً در فلان جلسهشان یک چیز خلاف شرعی اتّفاق افتاده؛ نگران شدم؛ نه بهخاطر اینکه اینها گناه کردند - که خب آن البتّه نگرانی داشت - نگران شدم از اینکه راه اینها عوض شده و بعد دیدم همینجور هم بود. یعنی واقعاً « ﴿ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآؤُا السّواى ٰ اَن کَذَّبُوا بِای ٰ تِ الله ﴾ »؛( ۱۲ ) وقتیکه انسان برطبق تکلیف عمل نمیکند، تعبّد را رها میکند، خدای متعال هدایتش را از او میگیرد.