را پیدا کنید. انصافاً ما ایرانیها در گزارش حقایق و حوادث و شخصیّتهای خودمان، آدمهای تنبلی هستیم؛ واقعاً اینجوری است. حالا البتّه این درخور تحقیق آقایان جامعهشناس است که تحقیق کنند ببینند آیا این تنبلی یک خصوصیّت ملّی ما است یا در طول زمان بر ما تحمیل شده ؟ ما دربارهی شخصیّتهایمان [ کار نمیکنیم ]. حالا مثلاً فرض کنید امام بزرگوار ما یک شخصیّت درجهی یک است دیگر؛ یعنی هیچ کسی - چه دوست، چه دشمن - مثلاً دربارهی شخصیّت امام تردید ندارد و عظمت این شخصیّت را کسی تردید نمیکند. ممکن است یکی [ او را ] قبول نداشته باشد، امّا عظمت او را قبول دارد. حالا ما دربارهی این شخصیّت عظیمی که در زمان ما بود و قریب سیسال از درگذشت او میگذرد، چند جلد کتاب نوشتهایم ؟ واقعاً فکر کنید ببینید ما چند کتاب دربارهی امام نوشتهایم ! این را مقایسه کنید با تعداد کتابهایی که مثلاً دربارهی آبراهام لینکلن در آمریکا نوشته شده. من در یک گزارشی خواندم که [ اگر ] تعداد کتابهایی که برای آبراهام لینکلن نوشته شده روی هم بچینند، یک ستون ده متری درست میشود؛ یک چنین چیزی. حالا آبراهام لینکلن یک عنوانی دارد - اگرچه عقیدهی بنده این است که آن عنوان، دروغ است؛ اینکه میگویند ایشان [ عامل ] آزادی بردگان و مانند اینها است، حرف مفتی است، حرف واقعی نیست؛ [ امّا ] حالا اینجوری عنوان شده - لکن دربارهی رؤسای جمهور معمولی آمریکا مثل آیزنهاور، مثل دیگران، گاهی هزار جلد کتاب نوشته شده ! شوخی است ؟ شما ببینید دربارهی امام خمینی ما چند جلد کتاب نوشتهایم ؟ اینجوری است قضیّه؛ ما در این زمینهها عقب هستیم؛ [ البتّه ] ما ایرانیها عقب هستیم، وَالّا در کشورهای عربی هم من دیدهام دربارهی حوادثی که اتّفاق میافتد، بلافاصله کتاب نوشته میشود؛ بلافاصله تحلیل، کتاب سیاسی و ازاینقبیل مینویسند؛ از ابعاد مختلف، از جوانب مختلف، سلایق مختلف،