نکنند این حرف را که ما گفتیم چون انقلاب کردیم، چون مسلمان هستیم، چون سابقهی تاریخی داریم، بنابراین باب استفاده از پیشرفتهای بشری را به روی خودمان میبندیم ! نخیر، پیشرفتهای بشری مال همه است، مال کَس خاصّی نیست؛ همهی بشریّت حق دارند از این پیشرفتها استفاده کنند. هر کسی عاقلتر باشد، زرنگتر باشد، بلدتر باشد، بیشتر استفاده میکند؛ ما مایلیم که عاقلتر و بلدتر باشیم، انشاءالله بیشتر هم استفاده خواهیم کرد. این حرف معنایش این است که منافع ملّی ما ذیل تلقین سیاستهای خارجی نباید قرار بگیرد. ما باید خودمان منافع ملّی را تعریف کنیم؛ تحمیل نباید وجود داشته باشد. البتّه قدرتهای استکباری آرام نمینشینند؛ آنها برای تحمیل خواستهای خودشان شیوههای مختلفی دارند. مینشینند یک چیزهایی را بهعنوان هنجارهای بینالمللی تعریف میکنند. امروز مثلاً آمریکا یک چیزی را بهعنوان هنجار بینالمللی تعریف میکند؛ فرض کنید « منافع آمریکا در همهی نقاط عالم باید رعایت بشود »؛ این شد یک هنجار بینالمللی. اگر کسی در فلان نقطهی دوردست عالم - که از آمریکا هزاران کیلومتر یا فرسنگ [ ها ] فاصله دارد - منافعش با منافع آمریکا در تعارض بود و خواست منفعت خودش را تأمین بکند، میگویند برخلاف هنجار بینالمللی عمل کرده. اوّل یک چیزی را بهعنوان یک هنجار تعریف میکنند، [ بعد ] براساس آن، ملّتها و کشورها و دولتها را به ناهنجاری متّهم میکنند وقتی که با هنجار تعریفشدهی آنها معارضهای داشته باشد ! این غلط است؛ کاری است که آنها امروز انجام [ میدهند ]. مثلاً اخیراً بین حرفهای آمریکاییها علیه ما، مسئلهی « بیثباتسازی منطقه » [ گفته میشود ]؛ این شد حالا یک عنوانی: بیثباتسازی منطقه ! اوّلاً این منطقه