بیانات سال 96


بعد هم یک شرح مفصّل برای نهج‌البلاغه نوشته‌اند، و در اختیار افکار عمومی گذاشته‌اند.

و از‌لحاظ ادبی و هنری هم همین‌جور بود؛ ایشان روحاً یک انسان هنرمند بود و هنر‌شناس. من یادم هست اوایل انقلاب، یک جلسه‌ی کوچکی هفته‌ای یک بار یا دو هفته‌ای یک بار تشکیل میشد که بنده هم با همه‌ی گرفتاری‌های فراوانی که داشتم، سعی میکردم شرکت کنم. ایشان در تهران پای ثابت آن جلسه بودند؛ شعرهایی خوانده میشد، شعرهای مشکلی هم گاهی خوانده میشد، [ امّا ] ایشان آن‌چنان مسلّط بر فهم شعر و شعرفهمی و شعرشناسی و مانند اینها بود که من تعجّب میکردم !

معروف است کسانی که حافظه‌ی خوبی دارند، ازلحاظ فکری عمق ندارند؛ آنهایی [ هم ] که از لحاظ فکری عمق دارند، حافظه‌ی خوبی ندارند؛ میگویند این دو با هم نمیسازد. آقای جعفری غلط بودن این فکر را اثبات کرده بود؛ یعنی آدم فکوری بود، متفکّر بود و حافظه‌ی فوق‌العاده‌ای [ هم ] داشت؛ یعنی واقعاً و حقیقتاً حافظه‌ی ایشان جزو عجایب بود ! ما در مشهد یک سفر ییلاقیِ پیاده‌رَوی‌ای داشتیم با مرحوم آقای جعفری و سه نفر دیگر از دوستان - که پنج نفر بودیم؛ یک نفر از آن دوستان حیات دارد و آن سه نفر دیگر که ازجمله خود ایشان باشند، از دنیا رفته‌اند - در این ییلاقات مشهد پیاده‌رَوی میکردیم روی این کوه‌ها و صحبت [ میکردیم ]؛ آقای جعفری نمیگذاشت آدم طول راه را حس کند، از بس خوش‌صحبت و گرم و مسلّط و حاضریراق ( ۳ ) در همه‌ی بحثها بود. آن‌وقت ازجمله، حافظه‌ی ایشان [ عجیب بود ]. آدم یک اشاره به یک شعری میکرد [ بقیّه را میخواند ]. من

«4»