بیانات سال 96


تقریباً همین‌جور است. بنده در سالهای گذشته - در دوره‌ی جوانی - هم در گروه‌های امداد زلزله حضور طولانی و مفصّل داشتم، هم در امدادهای مربوط به سیل؛ سیل یک جور است، زلزله یک جور است، [ امّا ] در یک جهاتی مثل هم هستند.

در حادثه‌ی زلزله ما دو ‌چیز نیاز داریم: یکی نجات، دوّمی امداد. نجات مال همان چند ساعت اوّل است. بحمدالله در این منطقه حضور ارتش و سپاه و نیروی انتظامی و دستگاه‌های اینها و حضور سازمان‌یافته‌ی اینها موجب شد که بتوانند مسئله‌ی نجات را به شکل تقریباً قابل قبولی انجام بدهند. این زلزله‌ای که من اینجا دیدم، این ویرانی‌ای که به وجود آمده - ما البتّه قصرشیرین نرفتیم، اسلام‌آباد نرفتیم، بعضی از روستاهای اینها که خیلی ویران شده نرفتیم، خسروی نرفتیم، ثلاث باباجانی نرفتیم؛ مناطق فراوانی ویران شده - همین مقداری که من دیدم، اگرچنانچه در این زلزله، نجات در اوّلِ کار و بسرعت انجام نمیگرفت، تلفاتش چند برابرِ این میشد. خب، یک بخش نجات است که بخش بسیار مهمّی هم هست و در همان ساعات اوّل باید انجام بگیرد. اینکه من بعد از زلزله‌ی بم چند جلسه با دولتِ آن روز تشکیل دادم و خودم نشستم در جلسه - جلسات چندساعته - برای اینکه ما این ستاد بحران را به وجود بیاوریم، برای این است. کار ستاد بحران همان لحظه‌ی اوّل است. در درجه‌ی اوّل باید سازمان‌دهی وجود داشته باشد، چون زلزله نمیگوید من قرار است بیایم، سیل هم همین‌جور؛ بلای طبیعی از پیش خبر نمیکند؛ دفعتاً می‌آید. ما باید اینجا حاضر باشیم، ستاد بحران باید حاضر باشد؛ یعنی باید مثل مرزبان ما باشد. مرزبانی که ما در

«3»