انقلاب اسلامی یک پیشنهاد جدید، یک حرف نو برای زندگی انسانها بود. دنیای اسیر قدرتمندی و بازی قدرت قدرتمندان که بهخاطر حفظ قدرت خودشان مردم را سوق میدادند بهسمت مهالک اخلاقی و مهالک گوناگون فکری، احتیاج به یک سخن نو داشت؛ این سخن نو را انقلاب اسلامی تولید کرد، ایجاد کرد و آن را عرضه کرد. این سخن نو عبارت از این است که بشریّت میتواند به پیشرفتهای مادّی، پیشرفتهای علمی، پیشرفتهای باب و مناسبِ ارزش انسانی دست بیابد، همراه با کسب رضایت پروردگار و همراه با حفظ ارزشهای الهی، و دنیا را از جهنّمی که قدرتطلبان عالم و سیاستمداران دور از معنویّت به وجود آوردهاند نجات بدهد و در همین نشئه یک بهشت برای بشریّت به وجود بیاورد؛ بهشت اطمینان، بهشت آرامش، بهشت احساس وظیفه، بهشت ارتباط با خدای متعال. این پیام انقلاب اسلامی بود. در مقام تحقّق این پیام البتّه یک بایدها و نبایدهایی وجود داشت. اگر چنین دنیایی بخواهد به وجود بیاید، باید بی عدالتی نباشد، باید استبداد نباشد، باید تفاوت طبقاتی و شکافهای طبقاتی نباشد، باید غرق شدن در شهوات نباشد، باید فساد عملی و فساد فکری نباشد؛ اینها نبایدهایی است که لازمهی تشکیل یک چنین اجتماعی است. بایدهایی هم وجود دارد: باید اخلاص باشد، باید احساس وظیفه باشد، باید تلاش باشد، باید مجاهدت باشد، باید کار باشد، باید جلب رضای خدای متعال هدف باشد؛ اینها هم بایدها است.