بود؛ در مدارس ما - مدارس کودکان، مدارس بزرگسالان، دبیرستانها، دانشگاهها - از قرآن هیچ خبری نبود؛ در جامعهی ما از قرآن خبری نبود. جلسات قرآنیای وجود داشت [ امّا ] مهجور بود؛ نمونههایش را در تهران، در مشهد، در جاهای دیگر، بعضیها را از نزدیک دیده بودیم، بعضیها را هم شنیده بودیم؛ یک عدّهای میآمدند، یک قرآنی تلاوت میشد و تمام میشد میرفت. حفظ قرآن، اُنس با قرآن، تلاوت دائمی قرآن، نشر معارف قرآن، این چیزها خیلی کم وجود داشت. انقلاب ما را به قرآن نزدیک کرد، با قرآن آشنا کرد. امروز ما مفتخریم به اینکه علاقهمند به قرآنیم، مشتاق به قرآنیم، مفتخریم که جوانهای ما علاقهمند به قرآنند. امروز هرجایی در این کشور، در هریک از شهرها، یک جلسهی قرآنی اعلام بشود، هجوم جوانها به آن جلسه فراوان خواهد بود. میبینید جلسات قرآن را؛ در همهی شهرها، در همهی محافل، میروند هجوم میآورند، میشنوند، مینشینند؛ اینها چیزهایی است که به برکت انقلاب رخ داده است، به برکت اسلام رخ داده است. کسانی که علاقهمند به قرآنید و متولّی امور قرآنید، این رشته را رها نکنید، این کار را بهطور جدّی دنبال کنید؛ نگویید حالا به اینجا رسیدیم، خب دیگر تمام شد؛ نه، کارِ دربارهی قرآن، کارِ برای قرآن تمامشدنی نیست؛ خیلی باید تلاش کنیم، خیلی باید کار کنیم؛ همه تلاش کنند، همه کار کنند؛ با قرآن اُنس بگیریم. همهی خانوادههای ما، جوانهای ما، مردم ما بایستی با قرآن مأنوس بشوند. این حفظ قرآن مایهی اُنس با قرآن است، تکرار این جلسات مایهی اُنس با قرآن است. این اُنس با قرآن منافع زیادی دارد، فواید زیادی دارد؛ همان آشناییِ با آن معارف را انشاءالله به ما خواهد داد.