یعنی همه چیز را از پیش آماده کردند، از قبل هم برای خودشان پیروزی را قطعی دانستند؛ الحمدلله الّذی جعل اعدائنا من الحمقاء؛ خدا را شکر ! با اینهمه حوادث پیدرپی، هنوز این ملّت را نشناختهاند، هنوز نفهمیدهاند این سدّ محکم ایمان ملّی و ایستادگی ملّی و شجاعت ملّی معنایش چیست؛ به اعماقش نرسیدهاند. آنوقت این بیچارههای بازیخوردهی بدبختِ روسیاه در داخل، از یک طرف گفتند « جانم فدای ایران »، از یک طرف پرچم ایران را آتش زدند ! بیعقلها نفهمیدند که خب این دو تا که با هم نمیسازد. [ گفتند ] « جانم فدای ایران »؛ خب حالا انشاءالله قربان ایران بروید شما ( ۳ ) امّا از کِی تا حالا شماها - این هیئتها، این تیپهای اینجوری - در مقابل دشمنان ایران سینه سپر کردهاید ؟ در مقابل دشمن ایران هم همین جوان حزباللّهی باز سینه سپر کرده، جوان انقلابی سینه سپر کرده. سیصد هزار شهید دوران دفاع مقدّس چه کسانی بودند ؟ بعد از آن، شهدائی که ما داشتیم چه کسانی بودند ؟ همین بچّههای مؤمن و انقلابی بودند که از کشورشان دفاع کردند، در مقابل ضدّ انقلاب، در مقابل مهاجم خارجی، در مقابل آمریکا؛ شما کِی قربان ایران رفتید که میگویید « فدای ایران »؟ آنوقت میگوید « فدای ایران »، بعد میآید پرچم را آتش میزند ! این واقعاً نشاندهندهی بیعقلی نیست، نشاندهندهی خامی و ناپختگی نیست ؟ امّا آمریکا؛ آمریکا عصبانی است، بشدّت عصبانی است. از که عصبانی است ؟ فقط از این حقیر که عصبانی نیست، از شما هم عصبانی است؛ از ملّت ایران عصبانی است، از حکومت ایران عصبانی است، از انقلاب ایران عصبانی است؛ چرا ؟ برای خاطر اینکه شکست خورده؛ از این حرکت عظیم شکست خورده.