بیانات سال 96


شدم، این است که خود من به آن استان و مردم آن استان علاقه دارم؛ علاقه‌ی بی‌منطق هم نیست، علاقه‌ای است از روی منطق، از روی استدلال؛ نه اینکه فقط حالا یک اُنس مختصری با مردم داشته‌ایم؛ نه، واقعاً جای این دارد که انسان علاقه‌مند باشد.

دوّم اینکه این استان مظهرِ شعارِ وحدتِ اسلامیِ ما است. چند منطقه در کشور هست - استان کردستان هست، بخش ترکمن‌صحرا در استان گلستان هست، و استان سیستان و بلوچستان - که در آنجا سنّی و شیعی کنار هم زندگی میکنند. ما میخواهیم به دنیا این را تعلیم بدهیم و بگوییم که برادران مسلمان بیایند باهم همکاری کنند، در کنار هم زندگی کنند؛ نمونه‌اش اینجا در سیستان و بلوچستان. دشمن اتّفاقاً روی همین نقطه تکیه کرده، روی همین نقطه انگشت گذاشته و میخواهد تفرقه ایجاد کند. شما وقتی‌که می‌آیید میگویید که یک بچّه‌ی سنّیِ یازده دوازده‌ساله در شلمچه برای دفاع از جمهوری اسلامی به شهادت میرسد ،( ۴ ) این بزرگ‌ترین خبر از وحدت و همدلی شیعه و سنّی در سیستان و بلوچستان است؛ این ‌چیز کوچکی نیست، این مسئله‌ی خیلی مهمّی است ! وقتی‌که فرض بفرمایید فلان مولویِ سنّی به‌خاطر دفاع از جمهوری اسلامی مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد و به‌دست ضدّ انقلاب به شهادت میرسد ،( ۵ ) اینها را باید بزرگ کنید، اینها را باید برجسته کنید، نمایان کنید؛ چنین ‌چیزهایی ما داشته‌ایم در سیستان و بلوچستان. این خیلی مهم است که شما در این استان، این وحدت حقیقی و واقعی را به نمایش بکشید، نشان بدهید به مردم؛ راهش هم همینهایی است که این سردار محترم بیان کردند ؛( ۶ ) یعنی همین

«4»