یکی، عزّت ملّی است؛ این یکی از آرمانهای انقلاب است؛ این خیلی مهم است ! عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات؛ وَالّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و مانند اینها هم بود؛ اینها تصوّرات واهی و توهّم است، افتخارآفرین نیست. عزّت ملّی یعنی احساس افتخار، متّکی به واقعیّت؛ این خیلی مهم است. این عزّت ملّی از جملهی چیزهایی است که اگر چنانچه در یک کشوری از بین رفت و نابود شد، هویّت آن ملّت نابود میشود؛ دیگر هیچچیز گیر آن ملّت نخواهد آمد. دوّم، اعتمادبهنفس ملّی؛ که بنده روی این اعتمادبهنفس ملّی مفصّلاً بحث کردهام - در سالهای گذشته، در مجامع بزرگ - که این اعتمادبهنفس ملّی، راه وابستگی را میبندد. اگر این اعتمادبهنفس وجود داشت، ملّت احساس نمیکند که به وابستگی نیاز دارد، بلکه از وابستگیِ به دیگران میگریزد. استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی؛ این یکی از آرمانها است [ برای ] یک ملّت؛ که اگر چنانچه این وجود داشت - یعنی استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که هرکدام یک فصل طولانیای دارد - آن ملّت مجبور نمیشود که زورگویی و تحمیل را از زورگویان و زیادهخواهان عالم تحمّل کند. یکی از آرزوها استقلال است. آزادی؛ آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی عمل. البتّه اینجا یکی از عزیزانی که صحبت کردند، یک جملهی کوتاهی راجع به آزادی گفتند که کاملاً درست بود. آزادی از جملهی مقولاتی است که حتماً به قانون،