احساسش را و آن روحیه را تأیید میکنم امّا حرف را مطلقاً تأیید نمیکنم؛ اینجور نیست؛ شماها رژیم طاغوت را ندیدید، اوضاع اوّلِ انقلاب را هم ندیدید. ما امروز در همهی این زمینههایی که اسم آوردم، در همهی این آرمانها، پیشرفت کردهایم. البتّه من قبلاً گفتم ما در مورد عدالت عقبماندگی داریم، [ امّا ] معنایش این نیست که پیشرفت نکردهایم؛ معنایش این است که در زمینهی عدالت آن مقداری که باید پیشرفت بکنیم، پیشرفت نکردهایم؛ وَالّا در همان قضیّهی عدالت هم پیشرفت کردهایم. شماها نمیدانید در این کشور چه خبر بود ! ما خب همین سنین شماها را گذراندهایم، دورانهای سخت را دیدهایم. حالا این آقا از سیستان و بلوچستان میگوید؛ خب من در سیستان و بلوچستان زندگی کردهام، وضع سیستان و بلوچستانِ امروز با سیستان و بلوچستان سال ۵۶ و ۵۷ که بنده آنجا بودم، از زمین تا آسمان فرق کرده. ایشان میگویند ما هوا نداریم؛ هوا نداریم یعنی چه ؟ یعنی زابل گرد و غبار دارد؛ هر سالی، سه ماه، چهار ماه گرد و غبار دارد؛ راست میگوید؛ این یک گوشهای از مشکلات سیستان و بلوچستان هست و بود؛ آن زمان مردم بهمعنای واقعی کلمه در بدبختی محض بودند؛ در بدبختی محض ! بنده از نزدیک شاهد بودم. بعد از انقلاب کارها شده، پیشرفتها شده، خدمات انجام گرفته؛ نهفقط در سیستان و بلوچستان، [ بلکه ] در همهی کشور؛ در زمینهی عدالت خیلی کار انجام گرفته. شماها که متأسّفانه کتاب [ نمیخوانید ]، خیلی اهل کتاب نیستید ؛( ۴ ) بنده کتابخوانم، من خیلی کتاب میخوانم، دلم میخواهد شما بچّهها، جوانها واقعاً کتاب بخوانید؛ در این گزارشهای مذاکرات عَلم با شاه که