بیانات سال 97


دو مقدّمه یک نتیجه میدهد و آن این است که یک دانشگاه خوب برای کشور حیاتی است. خب، اساتید در دانشگاه نقش فوق‌العاده‌ای دارند؛ یعنی در این فرایند ساختن و پرورش دادن قوّه‌ی عاقله برای اداره‌ی کشور، استاد یک نقش ویژه‌ای دارد؛ بنابراین جایگاه‌ استادان، بسیار مهم، بسیار عزیز و حسّاس است؛ جایگاه حسّاسی است. اگر دانشگاه بخواهد این نقش را - نقش ایجاد و پرورش قوّه‌ی عاقله‌ی کشور را - درست ایفا کند، یک الزاماتی دارد که باید به این الزامات حتماً توجّه کند. من سه مورد از این الزامات را اینجا یادداشت کرده‌ام که حالا مختصراً درباره‌ی هرکدام صحبت میکنم.

یکی عبارت است از درگیر شدن با مسائل کشور؛ یعنی دانشگاه خودش را از مسائل کشور جدا نداند و مسائل کشور، چالشهای کشور برای دانشگاه، مسائل واقعی و حقیقی و اصلی باشد.

دوّم، تربیت فرهنگی و اخلاقی و هویّتی دانشجویان است؛ یعنی فراتر از تعلیم، مسئله‌ی تربیت؛ آن هم با جهت‌گیری اخلاقی و معنوی و تلطیف روحی و دمیدن روح احساس هویّت در مجموعه‌ی جوان دانشجو.

سوّم، یک صیرورت دائمی در محیط دانشگاه، یک تحوّل مستمر و دائمی در محیط دانشگاه؛ علّت هم این است که اوّلاً همه‌ی نهادهای عالم احتیاج به تحوّل دارند، چون بشر در حال تحوّل و در حال پیشرفت و در حال حرکت است، بنابراین نهادهای بشری همه بایستی در خودشان قدرت تحوّل دائمی را ایجاد کنند و این یک دغدغه‌ای باشد برای آنها؛ ثانیاً دانشگاه ما بی‌رودربایستی غلط بنیان‌گذاری شده، از اوّل

«3»