البتّه در این زمینه وزارت بهداشت ظاهراً تحرّک بهتری داشته؛ به من اینجور گزارش کردهاند. مسئلهی بعدی که در دانشگاه مورد توجّه قرار میگیرد، تحقّق نقشهی جامع علمی کشور است. خب، بخشی از نقشهی جامع علمی تحقّق پیدا کرده، امّا همهی آن تحقّق پیدا نکرده. یکی از مشکلات که من اتّفاقاً در گذشته هم در همین جلسه مطرح کردم ،( ۹ ) این است که خیلی از بدنهی دانشگاهی ما نقشهی جامع علمی کشور را نخواندهاند و اصلاً اطّلاع ندارند. اینهمه روی نقشهی جامع علمی کشور کار شده، اینهمه دانشمند، متخصّص، کارشناس علمی و دانشگاهی روی آن کار کردهاند و یک چیز جامع و خوبی پدید آمده، تولید شده؛ خب این نقشهی جامع باید در دانشگاه تحقّق پیدا کند. چه کسی باید آن را تحقّق بدهد ؟ همین بدنهی دانشگاهی کشورند دیگر؛ خود اساتیدند؛ اینها بایستی این نقشهی جامع را بخوانند، ببینند، بدانند که چیست، چه خواسته شده در این نقشهی جامع علمی و جلسات بحث برای عملیّاتی کردن بین استادان و دانشجویانِ مقاطعِ تکمیلی بایستی برگزار بشود و ردّ پای آن در محیطهای آموزش، در آموزش کشور و پژوهش کشور دیده بشود. مسئلهی بعدی، نامتوازن شدن رشتههای دانشگاهی است؛ بعضی از رشتهها در غربت قرار گرفتهاند. آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلاً حدود پنجاه درصد داوطلبان کنکور رشتهی ریاضی که رشتهی بسیار مهمّی است، کاهش پیدا کرده؛ این برای آیندهی کشور خطرناک است؛ ما این رشتههای مهمّ علوم پایه را - بخصوص مثل ریاضی را یا فیزیک را - برای آینده لازم داریم؛ اگر چنانچه داوطلبانِ اینها کم باشند