بیانات سال 97


جالب [ بود ]؛ دیدم واقعاً نشسته‌اند مسئله پیدا کرده‌اند؛ مثلاً فرض کنید میگویند که این یک مسئله است که شما میگویید که زن، هم خانه‌دار باشد، هم مثلاً تحصیلات عالیه داشته باشد، اینها چطور با هم جمع است؛ خب این یک مسئله است؛ ببینید، این مسئله‌یابی خیلی چیز مهمّی است که ما بنشینیم مسئله‌یابی کنیم - و بعد، آن مسائل را حل کنیم. بنابراین دانشگاه، هم میتواند در مسئله‌یابی، هم در حلّ مسائل کمک کند. حالا البتّه در این زمینه حرف زیاد است. من اینجا چیزهایی یادداشت کرده‌ام منتها وقت کم است.

البتّه مدیران باید بخواهند. من همین جا از آقایان دولتی‌ای که اینجا تشریف دارند، [ میخواهم ] در جلسات هیئت وزیران این مسائل را و مسئله‌ی ارتباط دانشگاه و مسائل کشور را جدّی مطرح کنید که همه انگیزه پیدا کنند، علاقه پیدا کنند بروند دنبالش. ما البتّه به یکایک وزرا میگوییم. من یک‌وقتی وزیر نیرویی داشتیم، برادر بسیار خوبی که خودش تحصیل‌کرده‌ی دانشگاه امیرکبیر بود. سرِ یک قضیّه‌ای با من صحبت میکرد که این قضیّه را ما مشکل داریم؛ گفتم برادر ! شما از هیئت دولت یک قدم برو همین دانشگاهی که خودت در آن تحصیل کرده‌ای، این قضیّه را آنجا مطرح کن، برایت حل میکنند. مطمئنّاً هم حل میکردند؛ من تردید ندارم. یعنی اگر واقعاً این درگیر شدن دانشگاه و مسائل کشور از طرف مدیران جدّی گرفته بشود - که اصل هم همین است - این به نظرم پیش خواهد رفت. یعنی مدیر باید برود درِ خانه‌ی دانشمند؛ اصل اساسی این است. دانشمند نباید پشت اتاق مدیر معطّل بماند؛ مدیر باید برود درِ خانه‌ی دانشمند و از او درخواست کمک کند.

«10»