بیانات سال 97


خودشان بود، تبدیل کردند. آنهایی که از جنوب آمدند - که همین سلجوقی‌های ایران هستند - در تمدّن ایران و فرهنگ ایران هضم شدند؛ همانها بودند امّا اینجا هضم شدند؛ نه‌فقط در تمدّن و فرهنگ ایرانی هضم شدند بلکه ناچار خودشان به مبلّغان و مروّجان فرهنگ ایرانی تبدیل شدند. شما نگاه کنید در دوران سلجوقی، هنر ما، معماری ما، شعر ما، نثر ما در چه اوجی قرار دارد ! اینها ایرانی نبودند - سلجوقی بودند، بیگانه بودند - امّا ایران اینها را در دل خودش هضم کرد؛ معنای اقتدار یک ملّت و استحکام یک ملّت این است.

عین همین قضیّه در مورد مغول پیش آمد؛ مغولها به‌صورت مهاجم آمدند اینجا و آن کارهایی را که معروف است انجام دادند؛ امّا نتیجه چه شد ؟ مغولها نتوانستند تمدّن خودشان را، فرهنگ خودشان را، یاسای ( ۴ ) خودشان را بر این کشور تحمیل کنند بلکه این تمدّن، این فرهنگ، آنها را در خودش هضم کرد، شدند مروّج ایمان، مروّج دین، مروّج فرهنگ، مروّج هنر، که یکی از دوره‌های ممتاز تاریخِ هنر ما دوره‌ی حکومت مغولی در ایران است. ایران این است؛ سابقه‌ی ما این است.

از این بالاتر بگویم؛ سلحشوران مسلمان که دین عزیز اسلام را به ما دادند - داد یکی دین گرامی به ما -( ۵ ) وقتی رفتند به کشورهای مثلاً شمال آفریقا - حالا آنجا را من مثال میزنم - زبان [ آنها ] عوض شد، فرهنگ عوض شد؛ ایران که آمدند، زبان [ ما ] عوض نشد. زبان فارسی در دوره‌ی اسلام رشد و ارتقاء بیشتری از دوره‌ی قبل از اسلام دارد. شما از دوره‌ی قبل از اسلام از نشانه‌های زبان فارسی چه دارید ؟ امّا دوره‌ی اسلام را شما ببینید که چه اعتلائی [ دارد ]؛ چقدر شعر، چقدر نثر، چقدر فرهنگ ! اینها خیلی مهم است؛ روی اینها دقّت باید کرد. این مال گذشته است.

در دوره‌ی خود ما، چهل سال است که سخت‌ترین دشمنی‌ها دارد با این ملّت میشود، که از این سخت‌تر دیگر ؟! واقعاً با هیچ ملّتی این اندازه خصمانه برخورد

«5»