یک مسئلهی دیگر، مسئلهی مبارزهی با مفاسد است که به نظر من چیز مهمّی است. امروز خب مسئلهی اقتصاد، یک مسئلهی اساسی در کشور است. مخاطبِ اصلی در مدیریّت اقتصاد کشور البتّه قوّهی مجریه است و در بخشی قوّهی مقنّنه؛ در این تردیدی نیست؛ ولی قوّهی قضائیّه هم میتواند نقش ایفا کند در جاهای مختلفی در مسئلهی اقتصاد. یکی از جاهایی که قوّهی قضائیّه میتواند برای اصلاح اقتصاد کشور نقش ایفا کند، ایجاد امنیّت فضای اقتصادی است؛ این کارِ قوّهی قضائیّه است. قوّهی قضائیّه باید بتواند نوعی برخورد کند با مختلکنندهی امنیّت، که فضای کسبوکار مردم، فضای زندگی و معیشت مردم، یک فضای امنی باشد؛ این یکی از زمینههای کار قوّهی قضائیّه برای اقتصاد کشور [ است ]. یک قلم دیگر از کارهایی که قوّهی قضائیّه در زمینهی مسائل اقتصاد میخواهد انجام بدهد، همین است؛ مبارزهی با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی. قوّهی قضائیّه در این زمینه به صورت واضح و گاهی حتّی به صورت جنجالی وارد بشود. به نظر من در مجموع، دستگاه یک خطای دوپایهای را دارد در زمینهی برخورد با مسائل اقتصادی انجام میدهد؛ یک پایه عبارت است از نوعی حرف زدن و مشی کردن که تلقّی عمومی این باشد که فساد عمومی است، در حالی که فساد عمومی نیست، فساد مال تعداد اندکی مفسد است؛ هم در دستگاههای دولتی، هم در دستگاههای مردمی، هم در محیط کسبوکار، آنهایی که مفسدند، افراد معدودی هستند، تعداد معدودی؛ [ ولی ] ما جوری در اظهاراتمان و در تعبیراتمان حرف میزنیم که تلقّی مردم این میشود که خب همهجا را فساد گرفته ! این غلط