عالیرتبه، مثل آقایان که تشریف دارید - این فرصت را میدهد که یک ارزیابیای از کار خودش بکند؛ چون ارزیابی ما، وقتی در درونِ خودمان ارزیابی میکنیم، گاهی متفاوت است با آن ارزیابیای که انسان میخواهد در مقام بیانِ به دیگران ارزیابی کند. گاهی اوقات این ارزیابی واقعاً ما را خرسند میکند، گاهی هم ممکن است که ما ببینیم این ارزیابی جوری است که ما را متنبّه میکند و موجب میشود که به فکر بیفتیم که یک کاری را انجام بدهیم یا یک حرکتی را انجام ندهیم، جبران کنیم. بالاخره هفتهی دولت یک فرصت اینچنینی است. یک جهت دیگر هم در هفتهی دولت هست و آن، این است که یک مقطعی است برای خداقوّت گفتن به مسئولین دولتی؛ واقعاً جا دارد که هرکسی که به یک نحوی از انحاء با دولت مواجه است، به مسئولین دولتی خداقوّت بگوید. کار، کار بزرگی است؛ کار، کار سنگینی است - کاری که بر عهدهی دولت است - و دولت، یعنی قوّهی مجریّه بهطور مجموع از صدر تا ذیل، یک پهنهی عظیمی از مسئولیّت و کار را بر عهده دارد؛ از مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی بگیرید، تا مسائل علم و فرهنگ، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل امور زیربنائی مثل حمل و نقل و انرژی و مانند اینها، تا خدمات و امثال اینها؛ یک مجموعهی عظیمی از کار، بر عهدهی دولت است و خب از صدر تا ذیل، چند هزار نفر مشغول کار و تلاشند و در بین این مجموعه بسیارند کسانی که حقیقتاً از همهی نیروی خودشان استفاده میکنند و بلکه بیشتر از اندازهای که متوقَّع و منتظَر هست کار میکنند برای اینکه کار را بتوانند خوب تحویل بدهند. انصافاً بایستی خداقوّتی گفت. در یک کشور بزرگ و پهناوری