است که به نصّ قرآن « یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم »، مایهی یأس کّفار است که مرحوم علّامهی طباطبائی یک تفصیل خیلی زیبایی در این زمینه دارند در تفسیر المیزان که این یأس چگونه است و با چه منطقی این یأس وجود دارد؛ یک جای دیگر در همین سورهی شریفه، این آیهی مبارکه است که « ﴿وَمَن یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسولَه وَ الَّذینَ ءامَنوا فَاِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغّْلِبون ﴾ »،( ۵ ) که مراد از این « الَّذینَ ءامَنوا » که در این آیه است و آیهی قبلش که « وَهُم راکِعون »( ۶ ) [ است ] - آیهی رکوع [ که میگوید ] در حال رکوع، انفاق میکنند - امیرالمؤمنین ( علیهالصّلاةوالسّلام ) است؛ « ءامَنوا » در این آیه هم اشارهی به همان است؛ [ یعنی ] آیهی بعد از « ﴿اِنَّما وَلِیُّکُمُ الله ﴾ ».( ۷ ) آنوقت اینجا « حِزبَ الله » را که همان کسانی هستند که دنبالهرو این ایمان و این حرکتند، « غالبون » معرّفی میکند؛ یعنی یک جا مسئلهی یأس کفّار است، یک جا مسئلهی غلبهی اهل حق. زمینههای حرکت امّت اسلامی و جامعهی اسلامی، بخصوص جامعهی شیعه اینها است که مایهی غلبه و مایهی یأس کفّار و مایهی توانایی و قدرت و در اختیار ما است. آنچه ما بهعنوان دولت اسلامی و حکومت اسلامی بایستی بهطور دائم در نظر داشته باشیم این است که باید حکومت علوی را معیار خودمان قرار بدهیم، خودمان را با حکومت علوی بسنجیم؛ هر مقداری که بین ما و آن حکومت فاصله است، آن را عقبماندگی بهحساب بیاوریم. اگر چنانچه کارهای خوب انجام میدهیم، از لحاظ معنوی پیشرفت میکنیم یا کارهایی که مایهی افتخارِ بهحسب ارزشهای اسلامی است انجام