میآید طرف ارز -[ مثل ] همینی که اتّفاق میافتد و شما میبینید - یکوقت میرود طرف مسکن یکجور دیگر میشود. نباید بگذارید، باید این مدیریّت بشود؛ یعنی رها نمیشود گذاشت نقدینگی را. نمیشود گفت که حالا این اضافه شده و هیچ کاریاش نمیشود کرد؛ نه نخیر، این را میشود کنترل کرد، میشود مهار کرد و این باید مهار بشود. البتّه مسئلهی بانکها که ایشان گفتند مسئلهی درستی است؛ یعنی بانکها، بانک مرکزی را بین دو محذور قرار میدهند؛ این هم علاج دارد. بانکی که نتوانسته خودش را اداره کند و مردم را به صف کرده، اعتبار این بانک را سلب کنید. اوّلاً نظارت بانک مرکزی بر بانکها موجب میشود که به این وضع نرسند - اگر چنانچه نظارت مستمری از اوّل وجود داشته باشد - وقتی هم که به این زمینه رسید بالاخره باید با بانک برخورد بشود. اینهمه بانک خصوصی ! بانکها چرا مشکل نقدینگی پیدا میکنند ؟ برای خاطر اینکه شعبه زیاد میکنند، برای اینکه آسایشگاه برای افراد خودشان [ درست میکنند ]. این را من یک وقتی به جنابعالی هم گفتم که بنده در تهران با ماشین از یکجایی عبور میکردم، یک دیوار طولانی بود که همینطور که با ماشین رفتیم، دائم دیدیم این دیوار هست، هست، هست؛ من پرسیدم این مال کیست ؟ چیست اینجا به این بزرگی ؟ یک تشکیلات عظیمی [ بود ]! گفتند بله، برای بانکِ فلان است. خب این بانک غلط میکند که یک چنین کاری را [ کرده ]، میخواهد چه بکند این را؛ یعنی واقعاً این چیز مهمّی است، پولهای مردم را میگیرند و اینجوری امکانات درست میکنند؛ حالا اینکه یک تشکیلاتی است که لابد برای تفریح و مانند این حرفها است؛ نه، بانکها