هم یک مردی چهلوهشتساله، پنجاهساله است، وقت کارش است و تجربهی خوبی هم پیدا کرده، جایگزین هم ندارد؛ این است دیگر؛ قانون این را هم شامل میشود؛ اما شمول قانون نسبت به اینجور آدمهایی که کموبیش پیدا میشوند، ممکن است زیاد هم نباشند، درست نیست. خب حالا [ آن ] مسئول، آن مدیر چه کار کند برخلاف قانون ؟ اینجا به فکر ولایت فقیه میافتند که بالاخره ولیّفقیه اجازه بدهد. میآیند از ما سؤال میکنند، ما هم مواردی را، بنده اینهایی را که [ نسبت به آنها ] میآیند سؤال میکنند که نمیشناسم، مگر بعضی معدودشان را؛ ممکن است دو نفر، سه نفرشان را بشناسیم؛ معدودی از آنها را میشناسیم، آنهایی را هم که نمیشناسیم، اگر به آن مدیر اعتماد داشته باشیم قبول میکنیم. مسئله این است وَالّا اصل این قانون، قانون خوبی است، باید هم اجرا بشود و بهترش هم همین است که خود نمایندگان محترم مجلس قانون را جوری ترتیب بدهند و اصلاح کنند که دیگر این اشکالات پیش نیاید، مجبور نشوند که به اجازهی رهبری متوسل بشوند.