حالا به بنده میگویند شما سوءظن دارید؛ البتّه یقیناً من سوءظن دارم، [ اصلاً ] سوءیقین دارم، سوءظن نیست امّا این سوءیقین یا سوءظنّ من، ناشی از توهّم نیست، ناشی از واقعیّات است. خب من جزئیّات کارهای فرانسه در الجزایر را بدقّت میدانم، کارهای انگلیس و فرانسه در شمال آفریقا را، در کشورهای مختلف آفریقایی را میدانم، عملکرد انگلیس در هند را میدانم که اینها چه جنایتهایی مرتکب شدهاند، در چین همین جور، در بقیّهی نقاط دنیا همین جور؛ خب به این دولتها، به این سیستمها، به این نظامها آیا میشود در برنامهریزیهای حسّاس و مهمّی مثل علوم شناختی اعتماد کرد ؟ نمیشود. شما بایستی خودتان، هدفهای خودتان را در این دانش معیّن کنید؛ در همهی بخشهای علوم شناختی، اوّل شما هدفگذاری کنید تا ببینیم ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم، آن وقت بر اساس آن هدفگذاری، شما موضوع و پروژه تعریف کنید و بخواهید که دانشمند، دانشجو، پژوهشگر، جوان و مانند اینها این پروژه را [ انجام بدهند ]. این نباشد که شما مطالبهی پروژه کنید بدون اینکه هدفگذاری کرده باشید؛ مثلاً فرض بفرمایید در دانشگاهها کسانی به میل خودشان یک پروژهای را تعریف کنند، بیایند با شما مثلاً بخواهند هماهنگ کنند، کار کنند که این پروژه اصلاً - به تعبیر فرنگی - روی پازل و مجموعهی شما هیچ تأثیری نمیگذارد و این جدول شما را پُر