برنامهریزی کردهاند، بنده نمیشود از کمر [1] کار وارد بشوم بگویم تفسیر این جوری است - امّا معتقدم از تفسیر، رها و جدا نشوید؛ یعنی تفسیر حالا ممکن است جزو برنامهی درسیتان نباشد، شاید به اینکه برنامهی درسی باشد احتیاج هم نداشته باشید، امّا حتماً [ لازم است ]؛ مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمعالبیان؛ بسیار تفسیر خوبی است؛ مجمعالبیان بسیار تفسیر عالمانهای است، یعنی مرحوم طبرسی در یک جاهایی و در ذیل یک آیاتی، مُلّاییِ خودش را و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده؛ گاهی اوقات این جوری است؛ یک جایی هم که البتّه احتیاج نبوده، نه؛ مثلاً فرض کنید [ مجمعالبیان ]. اُنس با قرآن جداگانه و اُنس با تفسیر جداگانه، به نظر ما لازم است؛ و همین طور البتّه حدیث که شما احتیاج هم دارید؛ یعنی شما برای فقاهت چون به منابع حدیثی نیاز دارید، به رجال و به حدیث و علم حدیث و به این چیزها طبعاً احتیاج دارید؛ لابد در برنامههایتان هم علیالقاعده باید باشد، لابد در برنامهها هست؛ و راه آن این است و باید انجام بگیرد. آن [ دو ] نکتهی آخری که میخواهم عرض بکنم: مواظب باشید جهتگیری انقلابی، مقهور هیچ کدام از این شاخصها و مهمّات کار این مؤسّسه قرار نگیرد؛ جهتگیری انقلابی. طلبهی ما، استاد ما،