بیانات سال 97


کار خودمان را و بگوییم مثلاً این برابر دکتری است، این برابر مثلاً ارشد است، این برابر [ کارشناسی است ]؛ این اصلاً معنی ندارد؛ چون نوع کار آنها با نوع کار ما متفاوت است - امّا شما شهادتهایتان را مشخّص کنید؛ وقتی که آن دو سال آخرِ هشت سال را شما انجام دادید، یک صلاحیّتی پیدا میکنید؛ این صلاحیّت را مشخّص بکنید، یک شهادت بدهید؛ به نظر من این کار خیلی خوب است. ما البتّه از قدیم داشته‌ایم یک چنین چیزی؛ این اجازه‌ی اجتهادی که رایج بوده همین است دیگر؛ یعنی طلبه به یک نقطه‌ای میرسد که مجتهد میشود؛ قدیم معمول بود که اجازه‌ِی اجتهاد به او میدادند. یا به آن که مثلاً در حدیث پیشرفت میکرد و اهل حدیث بود، مثلاً اجازه‌ی روایت حدیث میدادند، به او اجازه‌ی نقل حدیث میدادند، این کار معمول بود؛ حالاها متأسّفانه نیست؛ واقعاً متأسفانه، چون خیلی خوب بود اگر چنانچه بود. آقایان ملاحظه میکنند، اجازه‌ِی اجتهاد نمیدهند به خاطر اینکه نبادا یک تبعه‌ای بر آن مترتّب بشود؛ در حالی که نه؛ میشود یک جوری عمل کرد که تبعه‌ای هم مترتّب نشود. امّا حالا خود شما این کار را انجام بدهید؛ یعنی یک شهادتی برای فلان مرحله‌ی از [ تحصیل بدهید ]؛ این هم یک نکته.

نکته‌ی دیگر، سؤال شد که برای ورود در حدیث و قرآن یعنی اُنس با قرآن و اُنس با حدیث، حقیر چه چیزی پیشنهاد میکنم؛ من البتّه در برنامه‌های درسی نمیدانم - چون آقایان زحمت کشیده‌اند نشسته‌اند

«12»