بیانات سال 97


میروند و به شهادت میرسند - البتّه آنها هم مقامشان خیلی بالا است - با آن وقتی‌که این خبرها نیست. اینها با اصرار، با التماس - که ما هم موافق نیستیم، نمیگوییم بروند - می‌آیند مکرّر، این را می‌بینند، آن را می‌‌بینند، واسطه میتراشند برای اینکه بروند مثلاً در سوریه، در حلب یا در زینبیّه مبارزه کنند و میروند و مبارزه میکنند و جانشان را در این راه میدهند. اینها خیلی مقامشان بالا است .* جوانهای شما در خلال هزاران نفرِ دیگر رفتند این بلا را از سرِ اسلام و مسلمین درواقع رفع کردند؛ کار بزرگی که این جوانهای شما انجام دادند، این است. و این برای خدا بوده؛ وَالّا ما که کسی را تشویق نکردیم [ برود ]؛ مثل دوره‌ی جنگ که تشویق میکردیم و امام دستور میدادند و مارش عملیّات میزدند؛ این خبرها نبود، امّا درعین‌حال این جوانها با شوق، با التماس، با علاقه‌مندی، بلند شدند رفتند؛ این اخلاص است دیگر؛ این اخلاص را خدای متعال برکت میدهد. ان‌شاءالله در آینده‌ی نه‌چندان دوری، برکات اینها را دنیای اسلام خواهد دید .*

این را بدانید که هرکدام از جوانهای شما در هر جای سوریه و در هر جای عراق که به شهادت رسیدند، در مقام دفاع از حرم اهل‌بیت به شهادت رسیدند؛ فرق نمیکند کجای عراق و کجای سوریه باشد، چون جوانهای شما در مقابل کسانی ایستادند که اگر آنها مسلّط میشدند میخواستند اثری از آثار اهل‌بیت را باقی نگذارند. چه کسی مانع شد ؟ همین جوانهای فداکار از جمله بچّه‌های شما، همسران شما، که رفتند

«10»