امیدواریم؛ [ اگر ] تلاش کنیم، همّت کنیم، بخواهیم، به خدا توکّل کنیم، از خدا بخواهیم، میشود. دچار شتابزدگی و بهانهگیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه - من، شما آقایان - در شهرها، در خُطَب نماز جمعه، در بین طلّاب، فضلا، حوزههای علمیّه باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بیصبری و شتابزدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که « آقا چرا نشد ؟ چرا نشد ؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی [1] دارد، همه چیز باسرعت انجام نمیگیرد. یک وقتی یک نفری آمد خدمت امام و به ایشان از وضع دولت شکایت کرد - آن وقت بنده رئیسجمهور بودم - یک چیزی گفت؛ امام به او یک جملهای گفتند که من یادم نمیرود، گفتند « آقا ! ادارهی کشور سخت است »؛ بنده که خودم رئیسجمهور بودم، وقتی امام این را گفتند واقعاً از ته دل این را تصدیق کردم. خیلی از کارها حتماً باید بشود و باید برای آن آماده شد و باید کمر همّت بست، منتها تا رسیدن به آنجا یک مقداری فرصت لازم است. این شتابزدگی و پا به زمین کوبیدن و احساس اینکه دیر شد، احساس خوبی نیست. بنده اینجا این آیهی شریفه را یادداشت کردهام که قضیّهی حضرت موسی ٰ است وقتی که برگشت و الواح را آورد و دید که آن قضایای