این است که وقتی یک حادثهی تلخی، سختی، مشکلی پیش میآید، بنا کنیم آه و ناله کردن، دائم به زبان آوردن، دائماً گفتن، مدام تکرار کردن؛ بدون اینکه یک تحرّکی در مقابل آن داشته باشیم. پس دو جور مواجهه داریم: مواجههی فعّال، مواجههی انفعالی. از نگاه دیگر: مواجههی ابتکاری یا مواجههی عکسالعملی. مواجههی عکسالعملی این است که فرضاً وقتی در مقابل یک دشمن قرار گرفتیم، و دشمن ما را به یک میدان مواجههای میکشانَد، ما هم برویم در همان میدان، و طبق برنامهریزی او - که یک حرکتی انجام میدهد - مثل خود او یک حرکتی انجام بدهیم؛ این مواجههی انفعالی است، این مواجههی عکسالعملی است؛ یعنی در واقع حرکت ما تابعی از نوع حرکت او است. مواجههی ابتکاری این است که نه، فرضاً دشمن از یک ناحیهای به ما حمله میکند، ما از ناحیهی دیگری به او حمله کنیم، ما به شکل دیگری ابتکار عمل را به دست بگیریم و نوعی برخورد کنیم که مثلاً ضربه بزنیم. این دو جور مواجهه است. یک دوگانهی دیگر این است: مواجههی مأیوسانه یا امیدوارانه. گاهی انسان با یک حادثهای که مواجه میشود، توجّه به تواناییهای دشمن یا حرکت دشمن موجب میشود که انسان مأیوس بشود؛ حالا ممکن است وارد میدان هم بشود امّا مأیوسانه وارد میشود؛ این یک جور مواجهه است. یک جور مواجهه این است که نه، انسان امیدوارانه وارد