بارها من گفتهام، ما حرفی نداریم شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعیمان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب میآید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. نقطهی مقابلش غربزدگی است؛ غربزدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غربزدهی پهلوی، یک روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آلاحمد که عالمزاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است - با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام - آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد. امروز مسئلهی غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. خب پس بنابراین گرایش تعصّبآمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غربزده از سویی، [ هر دو ] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ ولی ] تکیهی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و [ لی ] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [ است ]. این [ هم ] مطلب دوّم. حالا مطلب سوّم که به این مناسبت وارد مسئلهی اقتصاد [ میشویم ]. حالا [ که ] به غرب اعتماد نمیکنیم؛ چه کار کنیم برای اقتصاد کشور ؟ مسئلهی اقتصاد کشور مسئلهی مهمّی است. عرض بنده این است: برای شکوفایی اقتصاد کشور، به کاری احتیاج داریم که هم مجاهدانه باشد،