خودکفایی رسید، میشود کار کرد، میشود تلاش کرد و عمده هم این چیزهایی است که موادّ غذایی است: گندم، جو، دانههای روغنی، یا دامداری است؛ در این چیزها باید به خودکفایی رسید. یک فکر جدیدی، یک فکر تازهای در یک بُرههای متأسّفانه وارد شد در دستگاههای تصمیمگیری ما که ما را از خودکفایی دور کرد؛ و آن « صرفهی اقتصادی » بود. گفتند تولید گندم و خودکفایی گندم صرفهی اقتصادی ندارد؛ صرفهی اقتصادی به این است که گندم را وارد کنیم. خب، بله معلوم است، ممکن است یک وقت صرفهی اقتصادی در این باشد؛ امّا وقتی جلوی گندمِ شما را گرفتند، جلوی واردات را گرفتند، به شما گندم نفروختند، چه کار میکنید ؟ کدام دولت عاقلِ دنیا این کار را میکند ؟ گفتند بروید مثلاً زعفران بکارید، گندم را وارد کنید، چون زعفران گرانتر در دنیا فروش میرود؛ صرفهی اقتصادی این است. در زمینهی نفت هم همین جور، بنزین هم همین جور. حالا آقای رئیسجمهور اشاره کردند؛ این پالایشگاه میعانات گازی که در بندرعبّاس به عنوان ستارهی خلیج فارس راه افتاد، یک نمونهای از خودکفایی است. الان حدود یکسوّمِ مصرف مُسرفانهی بنزین کنونی را همین تشکیلات، همین پالایشگاه دارد به ما میدهد - الان مصرف بنزین در کشور مُسرفانه است؛ همین صد میلیون لیتر و نود میلیون