بیانات سال 98


راجع به زبان، بنده حقیقتش [ این است که ] نگرانم؛ واقعاً نگرانم. حالا در زمینه‌ی شعری خوشبختانه شعرهایی که شماها میگویید، خب شعرِ خوب، و زبان، زبان استوار است، امّا در جریان عمومی، زبان دارد دچار فرسایش میشود؛ این را آدم میبیند. حالا امشب یکی از برادرها از رادیو بودند و یک چیز خوبی را نقل کردند برای من، لکن من از صدا و سیما گله‌مندم به خاطر اینکه به جای اینکه زبان صحیح را، زبان معیار را، زبان صیقل‌خورده‌ی کاملاً درست را ترویج کنند، زبان بی‌هویّت، گاهی غلط، تعبیرهای غلط و بدتر از همه پُر از تعبیرات فرنگی و خارجی و مانند اینها را دارند ترویج میکنند. وقتی مثلاً فلان لغت فرنگی را که حالا یک نویسنده‌ای، یک مترجمی - که ترجمه میکرده یک مقاله‌ی انگلیسی یا فرانسوی را - آورده و عیناً به کار برده، و مجری شما این را در تلویزیون، در رادیو یک بار، دو بار تکرار میکند، این میشود عمومی؛ ما بیخود و مُفتامُفت داریم زبان خودمان را آلوده میکنیم به زوائد مضر.

حالا یک وقت هست که یک زبانی، یک لغتی را ندارد، از دیگری وام میگیرد که البتّه آنجا هم باید تصرّف کنند. من یک وقتی در جمع ادیبان فارسی چند سال قبل از این گفتم [1] که عربها لغت را از فرنگی‌ها میگیرند، منتها تعریب میکنند؛ این خیلی خوب است. ما این

  1. 1. بیانات در دیدار اعضاى مجمع بین‌المللى استادان زبان فارسى (۱۳۷۴/۱۰/

«12»