یا: به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالَم که همه عالَم از اوست [1] یا: به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست [2] اینها مال سعدی است، اینها اوج هنر شعری ما است. حافظ [ همین طور ]؛ البتّه عقیدهی بنده این است که شعر زمینی در دیوان حافظ هست امّا بلاشک شعر عرفانی، شعر برجسته و شعر ممتاز است؛ بزرگانی مثل مرحوم علّامهی طباطبائی شعر حافظ را برای بعضی از شاگردانشان تفسیر میکردند که اینها نشستهاند آن تفسیرها را نوشتهاند و جمع کردهاند و تدوین کردهاند؛ یعنی عرفانِ شعر حافظ این [ جور ] است. عشقت رسد به فریاد گر خود بَسان حافظ