دوّم اینکه از افراط و تفریط در بیان بپرهیزید. شما ملاحظه کنید در قرآن وقتی دربارهی مثلاً فرض کنید کفّار و مخالفین پیغمبر یک مطلبی را بیان میکند، بعد میگوید: ﴿وَل ٰ کِنَّ اَکثَرَهُم یَجهَلون ﴾ ؛[1] نمیگوید « و ل ٰ کنّهم یجهلون »، میگوید: اَکثَرَهُم یَجهَلون، یعنی یک عدّهای هم در بینشان هستند که محکوم به این حکم نیستند. این جور نباشد که شما به طور قاطع یک مجموعه را نفی کنید یا اِشکالی بر آنها وارد کنید؛ در حالی که ممکن است بعضی از اینها مشمول این اِشکال شماها نباشند. اینها تذکّراتی است که [ مهم است ]. شماها هم بچّههای من هستید، یعنی واقعاً مثل فرزندان من هستید؛ دلم میخواهد که کارتان و همین جهتی که دارید حرکت میکنید، یک جهت درستی باشد. امّا مطلبی که من یادداشت کردهام به شما بگویم. ( نمیدانم چقدر هم وقت خواهد بود .[2] حالا من یک مقداری صحبت کنم .) اوّلاً آنچه یادداشت کردهام در اوّل مطلب به شما بگویم، استفاده از فرصت ماه رمضان با در اختیار داشتن امتیاز جوانی است. عزیزان من ! ماه رمضان فرصت خیلی خوبی است برای شستوشوی دل و جان،