بیانات سال 98


بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروه‌های جهادی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اوّلاً از دیدار شما عزیزان، جوانها خیلی خوشحال شدم و بیاناتتان را با دقّت گوش کردم و به معنای واقعی کلمه از بسیاری از حرفهایی که شما دوستان زدید، بهره‌مند شدم؛ یعنی واقعاً استفاده کردم. خدا را شکر، ما در مجموعه‌ی نیروهای جهادی، مجموعه‌های کارآمد، اهل فکر و اهل برنامه‌ریزی داریم.

آن چیزی که من میخواهم عرض بکنم دو سه‌ نکته است؛ البتّه مطالبی یادداشت کرده‌ام [ ولی ] میبینم که خب شما غالباً‌ به آنها توجّه دارید و لزومی ندارد که حالا آنها را من تکرار کنم. من دو سه نکته را یادآوری میکنم:

یکی اینکه میدان جهاد، میدان خیلی وسیعی است؛ یعنی شاید ده برابرِ این مقداری که شما حالا پیش رفته‌اید، میتوانید پیش بروید؛ جهاد این ‌جوری است. ‌ جهاد یعنی یک حرکت جوشیده‌ی از اعتقاد و باور قلبی و ایمان و به کارگیری توانایی‌ها؛ اگر چنانچه‌ آن ایمان وجود دارد، آن باور قلبی وجود دارد، پس این کار حدّ نهایی ندارد؛ چون توانایی‌ها حدّ نهایی ندارند؛ توانایی‌های انسان واقعاً هیچ حدّی ندارد، اندازه ندارد. دل شما، روح شما، ذهن شما، مغز شما توانایی فوق‌العاده‌ای دارد؛ یعنی [ مثل ] این کارهایی که کرده‌اید.

همین که از بیست سال پیش تا حالا از کارهای ساده‌ی آن‌چنانی رسیده‌اید به برنامه‌ریزی‌های کلان این‌چنینی، این را ادامه بدهید؛ همین طور پیش بروید و بگذارید ما یک مجموعه‌ی عظیمی از نسل انقلاب اسلامی را در کشورمان

«1»